بسم الله الرحمن الرحیم
دفتر خاطرات
در اولین روز باز گشایی مدارس همه یا بهتر بگویم بیشتر بچه ها خوشحال بودند . دوستان صمیمی یکجا جمع می شدند و از خاطرات تابستان خود برای هم می گوفتند وبعضی اوقات با جوک های خود دیگران را می خنداندند . در هر زنگ معلمی سر کلاس می امد و کمی در مورد عقاید خود صحبت می کرد در مجموع روز اول به اتمام رسید .
روز دوم فرارسید ؛ طبق برنامه کلاسی ،معلم های دروس ان روز سر کلاس امدند بعد از تبریک فرارسیدن سال تحصیلی جدید درس خود را شروع کردند ،بعضی از معلم ها اشنا بودند و بعضی ها هم بقول ما سال اولی بودند .
هر روز که می گذشت ان خوشحالی های روز اول کم می شد دیگر زیاد کسی در زنگ های تفریح دور هم جمع نمی شدند و هر کس در گوشه ای از حیاط مشغول درس خواندن بود . انها دیگر فهمیده بودند که درس ها امسال سنگین تر شده است ،...